کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

شیدا شدن

سکوتِ من

از ترسِ توست

ای  نا امید

از یإس توست

سقوطِ من

یه راه بد

یه انتظار

تا  ماهِ بعد

پایانِ شک

پایانِ جان

این روزها

با من   بمان

با من  بمان

تا  مـا شویم

خود ساختن

فـردا  شویم

با من  بمان

چون  کودکی

بی  اضطراب

یکی    یکی

سرودِ  مـا

یکی شدن

به پای  عشق

با   جان و تن

سکوتِ من

از خشم    نیست

از بغضِ  تو

این مرگ    چیست

سقوطِ   مـا

تنها   شدن

در خود    خموش

رسوا   شدن   .  .  . 

 

8/11/90 

زندگی ما

دیگه تو  زندگیِ تو

یه کسی به نام من   نیست

برو تو    سفر سلامت

عاشقت  با جون و تن  نیست

دیگه تو   زندگیِ تو

یه سوال بی جوابه

قلبِ عاشقو   شکستی

واسه اونی    که سرابه

دیگه قلبی واسه ی  تو

نگرانِ روز و شب   نیست

راحت و بی اِسترس شد

نگرانِ سوز و تب   نیست

ندارم  غصه ی بی مرز

که اگه بری    چی میشه

میدونم  واسه همیشه

موندنی نیستی    نمیشه  2

 

اگه روزی   روزگاری

یه دلِ دیوونه  دیدی

بازم یادِ من  می اُفتی

گُلی که  از ساقه چیدی

تو سفر کردی  از این دل

یه بدُ   نشونه کردی

فرشته   دیوی در اومد

گل سرخِ من   چه زردی

دیگه تو   زندگی من

جا واسه    خودم زیاده

قفسی   که ساخته بودی

حالا تو  دستای باده

دیگه تو  زندگی من

خنده و شادی و بوسه ست

عمر غم   دیگه سر اومد

ماهیِ دلم   یه کوسه ست  . . .

 

7 / 11 / 90 

خدا تنهام

http://www.iranconcert.com/

کنسرت گروه سوهام

سالن اجرا : سالن برج آزادی

تاریخ اجراساعت
جمعه 28 مهر 139120:00
قیمت بلیت ها (ریال)
200,000


کنسرت پاپ راک      

سلام کنسرت این گروه به سرپرستی و آهنگسازی مجید مصطفائی از دوستان عزیزم  که سالها شاگرد آقای بابک ریاحی پور بودند (ساز بیس ) قطعاتی از این گروه و قطعاتی از جو ستریانی و گری مور اجرا خواهد شد  .

 

 

تمومش کن  همین حالا

همین بازی بد فرجام

تمومش کن  باشه بردی

اینم فردام    همه دنیام

تمومش کن  که قلبی نیست

نه حس و خاطره   یا عشق

همه چی  منتفی با ما

همه چی  ظاهره تا عشق

تحمل می کنیم  هم رو

همه کارا   ز اجباره

خیالی نیست   کم میشم

این تنها سهم   هر باره

نمیدونم  چی پیش میاد

امیدوارم  که می فهمی

تو هم   حس منو داری

که این اندازه   بی رحمی

تنفر داری از حالم

از این حس غم آلوده

دو تنها  توی   یک خونه

بدون عشق   فرسوده

تمومش کن  خیلی گفتی

حالا وقت  عمل اومد

جدا هستیم   مدتهاست

اینا از  اون دغل اومد   .  .  .   

دلتنگ

سلام وقت خوش  ممنون یاران همیشگی    تشکر از خوانش و نظر شما که همیشه باعث دلگرمی منه     چند خبر  یه آلبوم  از اشعارم  11 ترانه که با ملودی همراه شد  به واحد شعر  در رودکی ارائه شد که دوستان محبت کردند 7 ترانه رو به کل رد کردند یک ترانه تصحیح و 3 ترانه مورد قبول واقع شد بعد از 7 سال دوباره رد ترانه ها   .   سه آهنگ رپ از اشعار قدیمی من خونده شده  خواننده ی عزیز ماوی   هشت آهنگ به سبکهای بلوز و کانتری به خوانندگی صائب خانی     چند آهنگ که داره روش کار میشه توسط دو خواننده ی دیگه   هر کدوم که پخش اینترنتی شد حتما بهتون اطلاع میدم     یه ترانه ی شاد دارم سورپرایز به زودی ایشالا پخش میکنم   باز ممنون که وقت گذاشتید و دلگفته هامو خوندید   شاد و پیروز و برقرار  

 

خـدا می خواد    تو هم میخوای

عزیز و یار من   بشی

خـدا می خواد   تو هم  میای

دار و ندار من   بشی

     هم کس و کار من   بشی

        صبر و قرار من   باشی

      دیگه بهت برنخوره

           تو  روزگار من   باشی

اگه که این ثانیه ها

دِلِی دلِ تو نمیشه

    تموم این   خاطره ها

         یه ذره بوده   همیشه

بدون که این    دنیای من

هر چی که هست   خاکِ دله 

حرمت داره      مقدسه

        خونه ی شـادی   نه گِله

نه غُصه و   رنج و عذاب

    عشقـم   نَمونه بی جواب

تموم این   فاصله ها

         ببین که بوده   یه سراب

فقط   خیالِ کج   مریض

         دوسِـت دارم    آهای عـزیـز

            دُردونـه ی   عاشقی هام

                          دلِ تنگم  آی   ریز و ریز  .   .   . 

 

اشکی که بی دیاره

یکی دوسِت داره

حتی  اگه نفهمی

حتی   بدون لبخند

یا با   یه خورده اخمی

یکی  برات  می میره

دل ناگرون  یاره

اون دل   بدون تردید

منتظر   بهاره

منتظره   دوباره

کیه   شادی بیاره

اون   عشق بی سرانجام

تشنه ی   یه قراره

یه پیوند    یه  سر آغاز

دلضربه های   آواز

هستم    بدون  اما

تا  عاشقانه     پرواز

دلم   برات   تنگ شده

حتی    اگه مهم  نیست

سکوت   با تو خوبه

اون نانجیب   سگ کیست

دستاتو   باز بده  من

چشمام    امیدواره

گرمای   بوسه هاتو

لبهائی   کم میاره  . . . 

 

2/8/90 

بازم بگم

یه شب بـارونـی

غصه ها  زندونی

خنده ها  زیر لب

دلها   چراغونی

یه شب پر تپش

پر تـرانـه    کشش

پر سرود و   نوا

خنده    نور و صدا

قطره ها   تو سقوط

نوبت  شادی بود

غم   تو غصه بمیر

برنگرد   ای حسود

 

یه شب بـارونـی

قصه ای  پنهونی

یه شروع    یک نفس

یه قرار    یک هوس

یه دل  بی قرار

یه تن   در فرار

نوبت  آشتیه

زندگی   یک هزار

هزار   بوسه  داغ

بدیها    چلاق

خیس    با همقدم

یه شروعه     یه کم  .  .  .

 

28  مهر  90 

حالا دیگه من

یه حس پنهون

میون قلبش

انگار  یه عشقه

خوابیده  حرفش

یه قصه ی  تلخ

یه راه  بن بست

یه همزبون  به

گذشته  پیوست

یه نازنینی

شاید  خود من

به جون  اون دل

به جون  این تن

کلام  اول

سرود  آخر

گمشده ای  که

یه روزی  یاور

هم یار و  همسر

تو این  تهاجم

تو شب  شکفتن

تو  سادگی گم

من با تو هستم 

تا آخرین  روز

تا آخرین   شب

با  عشقی جانسوز

من   با تو بودم

یادت نمونده

یکی  گذاشت رفت

اونکه  سوزونده

انگار یه عشقه 

میون قلبت 

یه حس پنهون 

این باشه   حرفت  .  .  . 

نبرد نابرابر

آهنگ  تنظیم  خواننده :   مجید مصطفائی        سبک راک

 

یه نبرد نابرابر

این یه مرده  با یه دنیا

این همه   نامردی دیده

یه خـدا و  شوق فردا

یه نبرد بی هماورد

نادرستی  یکه تازه

اونکه  بد کرد   اونکه دزدید

گُرد قانون   بر فرازه

 

تو قفس شد

مشت تو    مرد

روی بد از 

داد تو  زرد

تو قفس نیست

جای گُلها

دستامون 

می بنده  پلها

می هراسه   هر سیه دل

از من و تو   تا شدیم مـا

می نویسم   از گُردم

یه طلوعی    بکر و زیبا

 

7 / 12 / 90 

سپید می شوم

انگار که تو خونه ی غم

عطر گلها رو می پاشن

انگاری نـوروز دله

شادیا تا ابد  باشن

انگار که این ثانیه ها

مژده داره  یه حال خوش

انگاری عاشقم بازم 

یه حالت  تـرانـه کش

یه حال پر راز و نیاز

یه حس مبهم و  غریب

ستاره ها رو  کم بکن

از این همه  درد و فریب

از این همه  هجوم شر

فکرای سرد و  دردسر

معجزه ای نیومده

عاشقی کوره  بی خبر

انگار که تو   خونه ی غم

عروسی خاطره هاست

دوماد رفته  گل بچینه

عروس   همین ثانیه هاست

انگار خوشی  یه ثانیه است

باقی همش   خون دله

باز بی خیال غم  میشم

باز بی گله   پر حوصله

یه روزی می خندم  بازم

اون روز   که مرگ غصه هاست

خنده ی ناب  از ته دل

پایان خوب  قصه هاست

یه روزی  پرواز می کنم

خط می زنم  فاصله رو

خـدای آبـیـهـا  سلام

دیدی حال قافله  رو

تموم کن این قائله رو   .  .  .    

عشق دور

نوروز پیروز   سال نو پر سلامت و شادکامی

 

جسارت کرده ام  بانو

سکوت افتاده  می خندم

دستای دل  بالا بالا

به رفتن  دل نمی بندم

جسارت کرده ام  بانو

اگه چشمام   هوس داره

دیگه وقته  که مـا  باشیم

نه اشکائی   که می باره

تمومه  حال بی رحمی

همه وقتِ  سُرور اومد

من انگار   عاشقم عاشق

یه شوری   با یه نور اومد

جسارت کرده ام   بانو

قرار دل   رو می دونی

واسه این  در تو گم میشم

تو جادوئی   که می مونی

تن خاکی و   پژمرده

به نور و  گرمی برخورده

دیگه محو  تماشاته

نمیشه   سرد و افسرده

نفس راحت   یه آرامش

ببخش این غم  یه کم خواهش

دلم لبریز   تنم  پر شور

بده دستاتو   عشق دور   .   .   .

 

8 دی

 

نگو بی نشونیم

بلا از تو دوره سلامت بمونی تو که عمر و جونی از موندن بخونی از خوندن واسه عشق واسه شور و شادی واسه زندگی و قولائی که دادی که تا آخر عمر کنارم می مونی دیگه کم نشی و می دونم می دونی 2 بلا از تو دوره گل آسمونی الهی که عمری سلامت بمونی خـدامون پناهت رفیق همیشه یکی با دلی تنگ عشقت زندگیشه نگو بی نشونیم همه من فدا شد که مـا مـا بمونیم سکوتی صـدا شد 2 بلا از تو دوره گل آریائی همه مونس دل به یادم کجائی تو اوج سکوتم به یادت می بارم انگار دل شکستم انگار بی قرارم بیا شاد شاد از رفتنها نخونیم خـدا عشق و نوره غمها رو برونیم یه مـا شیم بمونیم . . .

من اینجا عاشقی کردم

شب یلدای چشماتو

به یک دنیا  نمیدم من

همه ابرم   توئی بارون

از این دنیا نمیرم من

شب یلدای چشم تو

یه عالم  خنده و شادی

عزیزم  با تو دلشادم

چه امیدی  به من دادی

خـدائی بی تو من  بودم

چه سرد و زرد و بی لبخند

گُلی خشکیده    پژمرده

به اون دستای تو    سوگند

من امروز   یک جهان شادم

از اون بودن   من آزادم

من امروز   عاشقی کردم

سکوت گم شد   یه فریادم

شب یلدای چشم تو

نوازش   بوسه و بارون

عزیزم    با تو دلشادم

دیگه چشمام  نشه گریون

شب یلدای چشماتو

به مهر و نور  می دوزم

گُل من    زندگی بخشم

کنارت   مرد هر روزم

دیگه از غم   نمی سوزم  .  .  . 

 

26 آذر 

دل بکن از عمق پستی

این روزا بدجوری سرده

همه حرفا  شکل درده

همه کارا  درهم و گم

رُک بگم   کی بر می گرده

اون همه صمیمیت   عشق

مهر و   دوست داشتن بی شرط

اون همه   سادگی دل

فکر از  همه بدی  پرت

چه روزای  خوبی داشتیم

چه شبای   گرم و نابی

حالا اینجا   من نشستم

تو یه گوشه    غرق خوابی

شاید این روزا   صدامون

نکشیده   رنگ خواستن

همه از  حادثه گفتن

دروغا  که شکل راستن

شاید این روزا   به سر شه

اما تو   بدجور شکستی

شاید این شبا   هدر شه

دلمو  به غُصه  بستی   2

 

تو که  موندنی نبودی

قافیه   یه شعر درهم

پازلی   پر از تناقض

همه شکلی    اما مبهم

چطور شد   خـدا ببخشه

سرده  دستای تو   با من

از کجا    شادی تموم شد

بگو گم شه بخت بد  زن

یه روزی  حتما  می فهمی

ساده    دلها رو شکستی

یه روزی   که خیلی دور نیست

به خودت میگی   کی هستی

چرا خام بد   شدی تو

همه حرفات   حرف زور بود

دیو رو  به شکل فرشته

ظلمته    کی شکل نور بود

کافیه بخوای    من اینجام

گر چه  پلها رو شکستی

من میشم   یه عشق تازه

تا ابد   تا خود هستی  .  .  .

 

30  :  2

11 تیر 90

 

سلام بابائب عسلم تولدت مبارک

کجائی که نازت کنم یلدای منی تو خوشگل منی تو عسل منی تو نازدونه ی منی تو یکی یه دونه ی منی تو  آفتاب منی تو مهتاب منی تو  خورشید منی تو ماه منی تو  ...  و تو دوباره بلند بخندی بهترین من

رو شونه هام جای تو خالی

توی قلبم مهر تو جاری

روی سینم  گرماتو ندارم

اما عشقم   تو موندگاری

گل من امروز یک ساله شدی . خیلی خیلی مبارکه  الهی صد سال همراه با خوشبختی و بهروزی و کامروائی و سلامت .  الان یک ماهه که روی ماهت رو ندیدم از شب نحس 11 شهریور .  سی روزی که برام سی سال گذشت . تو رو به اجبار از دست دادم توئی که با خده هات با بغضت و با لمس دستای کوچولوت من  آدم دیگه ای بودم یازده ماه شاد اگر چه بعضی  غمگینیها بود اگر چه اون شیطان از شب اول تولدت با فتنه و شر اومد ولی تا اون شب نحس نتونست ما رو از هم بگیره و جدا کنه می خواستم  شعر بگم اما بغضمو خشممو این قلبی که این روزا به یادت هزار پاره شده رو با عشق و شادی تولد زیبات نتونستم جمع ببندم  تو یه ترانه  عزیزم .

شبی که آتش شر اون حیوون وحشی بالاخره دامن ما رو هم گرفت . نتونستم در اومدن اولین دندونتو کامل ببینم و براش جشن بگیرم   تولدت   راه رفتنت  دویدنت  کلمه های اولت  ...

الهی خونش آتیش بگیره (اون همه اموال غصبی و حروم و دزدی) اونکه آشیونم رو از هم پاشوند و عزیزانمو از من گرفت    خدا عزیزش رو ازش بگیره اونطور که عزیز منو ازم گرفت خدا ذلیلش کنه .  

یلدای من   اما بابا تا ابد مال دستای کوچیک و قشنگ توئه   مال خنده ی چشمات   یک بار دیگه بیا و به پام بچسب و بغلم کن وقتی میخوام برم بیرون   همه اشکام فدای تو  هزار بوسه به گونه و لبهات .  خدا سایه ی شیطان رو از سرت کم کنه به حق بزرگیش انشاالله .   باز میخوام بگم یلدا بازم رفتی سمت اون گلدونا   اما نیستی که برگردی و بخندی و چهار دست و پا فرار کنی پشت مبل .  فدات بشم الهی  خوشگل نازم تا ابد عاشقانه دوست دارم  هر جا که باشی .  خدایا خودت کمک کن   فقط پناه بر خودت . 

با تو من در من شکفتم

نظر خاصی ندارم

به تو احساسی ندارم

پرسیدی  دوستم داری

با تو   رودربایستی  ندارم

نظر خاصی  ندارم

روح  حساسی ندارم

پرسیدی  بدم میاد

به عشق    وسواسی ندارم

قصدِ لجبازی   ندارم

نه  دغلبازی  شعارم

سر کار   گذاشتنِ تو 

مگه  اِنقَده   بیکارم

یا که از دستت   شکارم

بد نکن    حال و هوامو

میرم و    تنهات  میذارم

می گیرم   اَزَت  صدامو

تو   غریبه شدی  و   من

یه بغل    فکرای آشنا

همین اطراف  هِی  می چرخن

از سر شب     صبح ناشتا

تو  پشیمون شدی و   من

تو نخ یه  شکل تازه

دیگه دیره   واسه موندن

راهِ تنهائی     درازه

برو تا   یه فصل روشن

چه با دیگری   چه با من

برو تو    سفر سلامت

بگو خوبه   آخ   چه راحت

برو تا   روزای در پیش

بگیرن  بغل  نگاتو

تو و  کودکی   گذشتین

اَخم  نگیره    خنده هاتو

دریای اشک   اون چشاتو

الهی  به خیر و  امید

تو تموم این   زمستون

دلم  گرمای تو رو  دید

از این  بی حاصلی  خشکید

اما  رویای تو   جاوید

نظر خاصی   ندارم

اما دل   یه جائی  لرزید

من دلم    بدونِ تردید

عاشقه   یه حس جاوید

هنوز  ایستادی   نرفتی

یکی این وسط  می ترسید

اون توئی   که سر زبونی

گفتی عاشقم   یه عالم

فکر فردا رو   نکردی

اما من    هنوز   فداتم

 اون منم  که نه شنفتم

اما باز   از تو می گفتم

انتخاب  با تو ستاره

نگو یادت  نمی اُفتم  . . .

 

اواخر خرداد 90

 

انگار جونم سوال داری

فقط به خاطر چشات

آینه  فراوون نمیشه

ماه و ستاره ها   تو شب

تک چلچراغون نمیشه

فقط به خاطر نگات

سروی  اسیری نکشید

خورشید  تو اوج دیدنش

نقش حقیری  نکشید

فقط  به خاطر صدات

زمستونی  بهار نشد

گلبوته ها   سبز نشدند

هیچ عاشقی   نزار نشد

فقط  به خاطر لبات

قند و شکر  گرون نشد

چشات  که می سوزه برام

عاطفه  سرنگون نشد

فقط  به خاطر اَدات

شاپری  حیرون  نمیشه

غزل میشه   گلایه هام

اما   پریشون  نمیشه

فقط  به خاطر دلت

خنده ای  قربونی  نشد

یه شب اگه  سیاه  شده

طلوع نو   خونی نشد

فصل   دگرگونی نشد

دلم که  زندونی  نشد

قیافتو   اینطور  نکن

وقتِ   هراسونی نشد

کُلوبه دل   جا زیاده

چه کار کنم   یه کم کمی

تحفه ی  مالی هم نبود

تا  دَرهمی  خاطرجمعی   2

 

فقط به خاطر چشات

یه ذره تنهات میذارم

نگاهتو  دوست ندارم

میخوام  که رسوات بذارم

فقط  به خاطر صدات

گوش حقیر   کمی کره

بوسه ای  مهمون نشدم

دل از لبات   مکدره

فقط به خاطر  اَدات

دو روزی   مهمونم شدی

به پاس بغض  تو دلت

گفتم  تن و جونم  شدی

 

اگر   کمی عقده داری

اگه که  فریادی داری

نگاه بکن این دفعه رو

رو به شب کی  میباری  .  .  .   

کـودکـانـه

عشق کوچولو

خنده ی چشات

دیوونم کرد و

منو  برد باهات

به شهر  خنده

به شهر   بازی

تو و من    بودیم

دلم    چه راضی

عشق کوچولو

عسل بـابـا

یـلـدای  منی

تا خودِ  فردا

تا  تهِ دنیا

تا  یه عالم روز

تا  یه عالم شب

عشق مـا  پیـروز

شادی   می مونه

اینو   می دونی

خاطره ها  رو

با من   می خونی

مهر و بخشایش

تو و  قلبی پـاک

دستامون  با هم

با  خـدای خاک

با  خـدای  دل

اوج و  آسمون

تا خوشی   زنده

بدیها    ویرون

عشق کوچولو

تاپ تاپِ  قلبم

بلند شو    عزیز

تارم  و   ضربم

مهربونِ  من

خنده کن  برام

تو   وجودمی

امیدِ  فـردام

عشق   هر روزم

صاحبِ  خونه

بـابـا    مالِ تو

نگیر    بهونه

شوقِ  هر لحظه

ابرم    تو بـارون

مامان   خوابیده

اون   گُل خندون

عشق  کوچولو

نازنین من

بیا   بغلم

بهترین  من

قلبم   جای تو

خـدا   نگهدار

مامان و  بـابـا

نازت    خریدار  .  .  . 

 

ساعت 3 بامداد

دوشنبه 12 اُردی بهشت

1390 هـ . ش 

صدائی کن

من از این کوچ تنهائی

یه جنگل   عاشقی دارم

یه دریا    مهر و بخشایش

نگاهِ  صادقی   دارم

من از این   پرسه ی بی تو

همه دل رو   درو کردم

همه غیری رو    بر باد  و

همه دستی رو     تو کردم

همه چشمی رو   تو کردم

تو که    پنداری  ایمانی

تو که  محبوبِ   یزدانی

واسه این خسته تن   جانی

من از    تنهائی جاده

پناه آورده   در خویشم

من از این    بی صدائی ها

تـرانـه بازیه     کیشم

تو این وقتی که   من هستم

ز روز و شب      جدا  تنها

شده  دارم   نگاهی تلخ

شده قلبم     یخ و رسوا

اگه دل    منطقی می بود

اگه فکر    رهائی بود

اگه    غصه     نمی فهمید

سپید و پاک     خـدائی بود

جهانِ   تازه ای  داشتم

جهانی نو     پر از  آوا

پر از   لبخند و بخشایش

واسه این    خسته از دنیا

تو این کوچ و   از این پرواز

مهاجر     خالی از آغاز

تنش خسته    دستاش بسته

تو رگهاش   خونِ این  آواز

منو  مـا کن    به یک بوسه

منو از غُصه     پنهون کن

تو قلبت    خونه ی شـادی

بدی رو   جمله ویرون کن

منو  مـا کن     بخون از نو

بخون از     خنده و  بـارون

از این رویش    نگاهی سبز

جهانی عشق     خـدائی کن  .  .  .   

کو یاری یاور

عصای دستم باش

  امیدِ قلبم باش

 سوژه ی  جنجالی

       مدرکِ  رسوائی

 نفرین شدم  اصلاً

کیه     کجاست شادی

  عشقت   نیازم بود

       غم رو     یادم دادی

خسته ام     خـدا  خسته ام

   درمونِ   دردی نیست

     دیگه    نمی تونم

 شاید      امیدی  نیست

  شاید     نمی بینم

   شاید   نمی شینم

       لبریز  از  غصه

             شادی رو   می چینم    2

 

عصای  دستم  باش

 راه ها    همه  بن بست

      امیدِ  قلبم  باش

تو هر شکوه و    شکست

    تو خاطره هامون

   تو زندگی    تو درد

   تو ترس هر روزی

       ستاره ام   برگرد

 درمونِ  دردی  نیست

    خـدا    باهام  قهره

  یک ثانیه    لبخند

     باقی     فقط  زهره

شاید    نمی بینم

  من رو   بساز  از سر

     دل رو   ببر بالا

          والاترین  گوهر    .  .  .    

حال مـا

آمده بودم   بروم

باز دلم   رضا نشد

این همه  درد   خنده شد

خام قَدَر   قضا   نشد

آمده بودی   دل من

عاشقِ  چشمانِ تو شد

قلبِ مرا    که می فشرد

محو   دو دستانِ تو شد

باز همان   عطش جنون

چشم و دلی    که غرقِ خون

باز    نگاهِ   ماتِ من

خیره    به آن همه  فسون

خنده به لب    شاد و لَوَند

این همه    نقش می زنی

فکر مرا    نمی کنی

بادیه ام      چه رهزنی

هیچ نمانده     غیر دل

هیچ مجو     مکانِ  آن

بشنو و    باورم بکن

گم شده    در زمانمان    2

 

آمده بودی   به چه رو

محض خـدا   به گفتگو

یا که تن و جان  ببری

ثانیه ای   تو  رو به رو

آمده بودم   سر خود

گرم کنم    چو کودکی

دردِ سرم    فزون شد و

چاله به چاهی    اَلَکی

دستِ مرا   نگیر   من

قافیه ای    گم شده ام

در پی  بیتِ اَزلی

قاتی مردم   شده ام

پای که  گیرِ گیر  بود

چشم و دلی   اسیر بود

وزن نخواست    شعر من

سطر    کمی  حقیر بود

یک  دو  سه روز   مانده ام

روی کشم   به ناکجا

نقد   تو بودی   گُل من

چک نکشم     به نا به جا  .  .  . 

 

23/3/90

2:30   بامداد