کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

حالا دیگه من

یه حس پنهون

میون قلبش

انگار  یه عشقه

خوابیده  حرفش

یه قصه ی  تلخ

یه راه  بن بست

یه همزبون  به

گذشته  پیوست

یه نازنینی

شاید  خود من

به جون  اون دل

به جون  این تن

کلام  اول

سرود  آخر

گمشده ای  که

یه روزی  یاور

هم یار و  همسر

تو این  تهاجم

تو شب  شکفتن

تو  سادگی گم

من با تو هستم 

تا آخرین  روز

تا آخرین   شب

با  عشقی جانسوز

من   با تو بودم

یادت نمونده

یکی  گذاشت رفت

اونکه  سوزونده

انگار یه عشقه 

میون قلبت 

یه حس پنهون 

این باشه   حرفت  .  .  .