کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

انگار جونم سوال داری

فقط به خاطر چشات

آینه  فراوون نمیشه

ماه و ستاره ها   تو شب

تک چلچراغون نمیشه

فقط به خاطر نگات

سروی  اسیری نکشید

خورشید  تو اوج دیدنش

نقش حقیری  نکشید

فقط  به خاطر صدات

زمستونی  بهار نشد

گلبوته ها   سبز نشدند

هیچ عاشقی   نزار نشد

فقط  به خاطر لبات

قند و شکر  گرون نشد

چشات  که می سوزه برام

عاطفه  سرنگون نشد

فقط  به خاطر اَدات

شاپری  حیرون  نمیشه

غزل میشه   گلایه هام

اما   پریشون  نمیشه

فقط  به خاطر دلت

خنده ای  قربونی  نشد

یه شب اگه  سیاه  شده

طلوع نو   خونی نشد

فصل   دگرگونی نشد

دلم که  زندونی  نشد

قیافتو   اینطور  نکن

وقتِ   هراسونی نشد

کُلوبه دل   جا زیاده

چه کار کنم   یه کم کمی

تحفه ی  مالی هم نبود

تا  دَرهمی  خاطرجمعی   2

 

فقط به خاطر چشات

یه ذره تنهات میذارم

نگاهتو  دوست ندارم

میخوام  که رسوات بذارم

فقط  به خاطر صدات

گوش حقیر   کمی کره

بوسه ای  مهمون نشدم

دل از لبات   مکدره

فقط به خاطر  اَدات

دو روزی   مهمونم شدی

به پاس بغض  تو دلت

گفتم  تن و جونم  شدی

 

اگر   کمی عقده داری

اگه که  فریادی داری

نگاه بکن این دفعه رو

رو به شب کی  میباری  .  .  .