کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

عاشقی یادم دادی

بانوی تن طلائی

ای همه ی وجودم

ای که نگاهِ نازت

بسته به تار و پودم

بانوی تن طلائی

تـرانـه و سرودم

با تو چه شاعرانه

بی تو کسی نبودم

بی تو هماغوش شب

دلبسته ی سیاهی

گیجم و مات و مبهوت

ترس و تهِ تباهی

 

بی تو تمام روزا

در پیِ جادو بودم

شبای سنگین و سرد

لب بسته با سکوتم

با تو یه دریا عشقم

موندنیِ همیشم

وقتی میگی کم میشم

ویرونم و بی ریشم

با تو یه دنیا شادی

بی تو منم زیادی

بانوی تن طلائی

خنده به لبهام دادی . . .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد