کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

سلام بابائب عسلم تولدت مبارک

کجائی که نازت کنم یلدای منی تو خوشگل منی تو عسل منی تو نازدونه ی منی تو یکی یه دونه ی منی تو  آفتاب منی تو مهتاب منی تو  خورشید منی تو ماه منی تو  ...  و تو دوباره بلند بخندی بهترین من

رو شونه هام جای تو خالی

توی قلبم مهر تو جاری

روی سینم  گرماتو ندارم

اما عشقم   تو موندگاری

گل من امروز یک ساله شدی . خیلی خیلی مبارکه  الهی صد سال همراه با خوشبختی و بهروزی و کامروائی و سلامت .  الان یک ماهه که روی ماهت رو ندیدم از شب نحس 11 شهریور .  سی روزی که برام سی سال گذشت . تو رو به اجبار از دست دادم توئی که با خده هات با بغضت و با لمس دستای کوچولوت من  آدم دیگه ای بودم یازده ماه شاد اگر چه بعضی  غمگینیها بود اگر چه اون شیطان از شب اول تولدت با فتنه و شر اومد ولی تا اون شب نحس نتونست ما رو از هم بگیره و جدا کنه می خواستم  شعر بگم اما بغضمو خشممو این قلبی که این روزا به یادت هزار پاره شده رو با عشق و شادی تولد زیبات نتونستم جمع ببندم  تو یه ترانه  عزیزم .

شبی که آتش شر اون حیوون وحشی بالاخره دامن ما رو هم گرفت . نتونستم در اومدن اولین دندونتو کامل ببینم و براش جشن بگیرم   تولدت   راه رفتنت  دویدنت  کلمه های اولت  ...

الهی خونش آتیش بگیره (اون همه اموال غصبی و حروم و دزدی) اونکه آشیونم رو از هم پاشوند و عزیزانمو از من گرفت    خدا عزیزش رو ازش بگیره اونطور که عزیز منو ازم گرفت خدا ذلیلش کنه .  

یلدای من   اما بابا تا ابد مال دستای کوچیک و قشنگ توئه   مال خنده ی چشمات   یک بار دیگه بیا و به پام بچسب و بغلم کن وقتی میخوام برم بیرون   همه اشکام فدای تو  هزار بوسه به گونه و لبهات .  خدا سایه ی شیطان رو از سرت کم کنه به حق بزرگیش انشاالله .   باز میخوام بگم یلدا بازم رفتی سمت اون گلدونا   اما نیستی که برگردی و بخندی و چهار دست و پا فرار کنی پشت مبل .  فدات بشم الهی  خوشگل نازم تا ابد عاشقانه دوست دارم  هر جا که باشی .  خدایا خودت کمک کن   فقط پناه بر خودت .