خیلی وقته که لب من
پی بوسه هات می گرده
خیلی وقته چشای تو
مثل دستام سردِ سرده
من و تو بدجور اسیریم
تو این قصه گیرِ گیریم
من و تو تا پا بگیریم
از جدا بودن می میریم
من و تو دو تا هوائیم
پر پرواز میشه پیوند
گریه ی امروزیِ مـا
بذار باشه فردا لبخند
خیلی وقته که صداتو
تو دلم نقاشی کردم
خیلی وقته خنده ای نیست
به خـدا من پر دردم
من و تو صاحبِ عشقیم
گر چه بغض تلخ تو سینه
من و تو شیرین و شوریم
زندگی دنیا همینه
من و تو شادی پروندیم
غمو توی دل نشوندیم
گُل من دنیا کوچیکه
روزا طی شد مـاها موندیم . . .