کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

تو با من

تنهای تنها

با دل  نشستم

بی تو چی بودم

با تو  چی هستم

بی تو یه رهزن

بر این دقایق

بی تو  یه نفرین

بغض شقایق

یک قلبِ ساکت

که تو سقوطه

بی تو کی گفته

شادی هُبوطه

یه طرح غمگین

از این زمستون

مشتاقِ مشتاق

کو بوی بـارون  ٢

 

تنهای تنها

با دل نشستم

بی تو چی بودم

با تو   چی هستم

با تو  یه شوقم

اون شوقِ فریاد

اون تکنوازی

نمیره از یاد

با تو یه نورم

اون نور روشن

هر لحظه ای شاد

شیدا  و  بی من

با تو یه حرفم

حرفی شکفته

تو اوج بودن

دل  از تو گفته

از تو شنفتم

دنیا یه دریاست

آبـی و پاکه

همرنگِ فرداست

با تو می گفتم

دلگفته هامو

اون  بغض سنگین

دردِ دلامو

از این دو روزی

که پر گلایه ست

که خام و سرده

درد و کنایه ست

من با تو  واژه ام

از بیتِ آخر

مستی گناهه

تنها تو   ساغر

 

یک روز روشن

یک روز پر مهر

تو پیش رومی

با  آخرین شعر

با بوی بـارون

با این شکفتن

تنهای تنها

باز از تو  گفتن

از تو سرودم

شعر و تـرانه

ای خوبِ آخر

تنها  بهانه

تو با من و   من

همرنگِ فردا

چه  با شکوهه

وقتِ تماشا  .  .  . 

 

٤٥ : ٣  بامداد

٢١ آذر  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد