کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

بیا گل بده ترانه

رفتنت   نه اشتباه نیست

موندنت  کارِ خدا نیست

وقتی هر لحظه  تو قهری

بگو  مونده و تباه کیست

قهری با خدای حرفا

میری به دیاری یکتا

دلائی که  سرد نمیشن

نورن و میتابن  هر جا

همین جائی که نشستی

جای گلبوسه ای  خالی

همون وقتی که  گسستی

تنگه دل    تو در چه حالی

جای تو  اینجا نبود و

به رفاقت  مونده بودی

روزای ابری شروع شد

اما تو    رفتی به زودی

آره با توام  تـرانه

تو که شکلِ غصه نیستی

تو این قصه جا نمیشی

رفتنی   نه اهلِ ایستی

اونجا که  شادی نباشه

دل تو  آروم نداره

اگه قهر و کینه باشه

چشمِ تو  همش می باره

اونجا که  دروغ و نیرنگ

تو دلای مردمونه

جای بوسه نمی مونه

همش مرگه  تو این خونه

جا  تـرانه   مرثیه شد

رو لبای مرد و زنها

جای امید و ستاره

گودِ غم شدن    آدمها

نه نوائی نمی مونه 

واسه این  روزای ابری

نه واسه قلب و علاقه

نمونده  اینجا هیچ صبری

کتابا  سیاه و تاریک

دلا تنگ و خورد و باریک

صدای فاجعه  میاد

همه جا   از دور و نزدیک

تو رو کم دارن  تـرانه 

تو  و  امید  و  ستاره

تو  و  قصر روشنی و

گُل  و  بوسه  و  بهاره

شب به خیر     شبای تشویش

روزای روشنی  در پیش

 صبح به خیر   دلای آبـی

گُل و خنده   رسم این کیش    ( ٢ ) 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد