کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

با توام گل ستاره

یه روزی میشم دوباره

غرقِ نور   ماه و ستاره

یه روزی که خیلی دور نیست

میشم اون مردِ سواره

که تو کوچه  دوره گرد  نیست

بدی رو اصلا بلد نیست

که تو کِسوتِ ستاره

نمیدونه  انتها چیست

یه روزی لبای تشنم

با غروری جون می گیره

اون غرور که قدِ خوابه

توی بیداری حقیره

این غرور با تو شروع شد

اون غرور فقط یه کابوس

منی که جام رو زمین بود

گفت که عرشی    تو شب افروز

یه روزی اگه خدا خواست

دست و پامو  پس می گیرم

از این خاکی که شریره

ساکتم      فقط اسیرم

اسیرِ رویای جادو

از تنِ شب    تا فراسو

حقیرِ چشاش نمیشم

جونِ تو    یکتا پرستو

اون روزا که خیلی دور نیست

 خاطراتش  پر شمارند

میدونم    حالا نمیاد

خطراش   چه بیقرارند

 

امشب تو منو سوزوندی

امشبی که خیلی تلخه

به خدا  حرفام دروغ نیست

اینه    بازیای چرخه

چرخِ پر سوز این دنیا

نمیخواد آروم بگیرم

شادیو از ما می گیره

توی دستاش   گیرِ گیرم

امشب تو  دلم رو کُشتی

گفتی با غریبه گشتی

گفتی شبهای دگر هم

کورس میذاریم   مشتِ مشتی

به خیالم دوریم از هم

فاصله  قدِ یه دریاست

چوبِ اون صدا نداره

آره از منه   که بر ماست

دارم آتیش میگیرم وای

ای خدا  چه کاری کردم

کُشتم اون همه رفاقت

بی وجودش   سردِ سردم

پرِ تشویشه  وجودم

معذرت    فایده نداره

این دفعه   بدجور قاطی شد

گُل آشتیو کی داره  ؟

بی محلی  خیلی سخته

سرد و یخ   مثالِ قطبه

آره نفرین شدم این بار

تو دلم  گوله ی سربه

منِ بازنده تو عشقو

تو دیارت راه نمیدن

منی که دستام کوچیکه

از تو باغِ قصه  چیدن

منِ مغرور و پریشون

رو لبام  حسرتِ بارون

گُلِ امیدُ می کاری

روی دیوارای ویرون ؟    ( ٢ )

 

٢ صبح

١٩ شهریور  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد