کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

همه وقت

دم غروب

آسفالتِ خیس

قدم زدن

کوچه ی  لیز

کیپه   آسمون

ابر سیاه

بارونِ ریز

بچه کجا ؟

خنک   تازه

چه حالیه

آب نپاشه

موتوریه

دم غروب

ستاره   نیس

پشه ها   حمله

نیشای تیز

دم کرده  هوا

خونه  با صفا

پنکه میگه

مُردم به خدا

شرجی رو نگو

عرق  دم به دم

تابستون  میاد

پنکه فداتم   ٢

صلاتِ ظهر

گنجشکه  جیک

دمِ ساحل

گرما و ریگ

صدای توپ

چِته  بچه 

نکوب دیوار

میگه      به تو چه !

چشای گیج

سرهای داغ

آفتابِ تیز

حتی تو باغ

صلاتِ ظهر

انگاری  خُب

طنینِ گیتار

یه فیلمِ شعار

زنبور  پی آب

برگا  به تکون

صدای کلاغ

نسیم   برسون

یه خوابِ نیمروز

رویـای آبـی

با بوسه پا شد

چه حسِ نابی    ٢

امشب    خدا

داره   اون بالا

قصه ای میگه

به ستاره ها

قصه ی  چراغ

قصه ی  فراق

قصه ی  قحطی

نداری سراغ ؟

امشب دوباره

ماه و  ستاره

از خوشی میگن

تا ابر بباره

امشب نگاهم

رنگِ تو داره

یادت می اُفته

میخواد   بباره  .    ٢

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد