توی این سرو صدای کاغذی
وسطِ رنگای تند نه فانتزی
توی این پس کوچه های جمعِ خاک
توئی و یه دنیا حرف بی کسی
صدا هنگامه ی وصل تن هوا
وسط پیاده روهای بلا
تو و یک عالمه مهر به یک طرف
تو و یک عالمه قهرِ بی هدف
قهری با دنیای من
چون دشمنم
از تمومِ اون طرف
دل می کنم
همه اطراف پُر حسرتند
ولی
واسه قبر کردن تن
گِل می کنم
بیا تا سر و صدا مچاله شه
که فقط من و توئیم ما همنفس
بیا از سر غروب حواله شه
که توی صبح سکوت توئی و بس . ۲
دوشنبه
۵ / ۶ / ۸۶
۴ بعد از ظهر
باز در کلبه تنهایی خویش
عکس تو روی مرا ابری کرد
عکس تو خنده به لب داشت ولی
اشک چشمان مرا جاری کرد
میلاد نور مبارک ایام به کام
دووبلاگ دارین تبریک
قشنگن