کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

مجرمانه

 

 

مشکوکم

به تن آینه هم مشکوکم

مشکوکم

اگه تو همسـر شب نباشی

 مشکوکم

اگه تک ستاره ام   تو پاشی

مشکوکم

به هراس قاصدک  از بارون

التماس برگ زرد به ناودون

مشکوکم

به هر چی تنهائی می نویسی

اون بارونی که ازش تو خیسی

لبایس شیرینِ عزیزی

صدای مخملی   و   هر چی تمیزی

مشکوکم

 

آخه من تی وی  می بینم

آخه اونا جام میشینن

اهل نِت گردی و اخبار

انگاری که خون می چینن

منِ ساده   اهل قصه

آی دروغا دیگه بسه

مگه من ازت چی خواستم

همه راهات که بن بسته

آخر زِر زدنِ شب

تو تمومِ التماساست

آخر مثنوی تب

تو تموم اون نگاهاست

اینفورمِیشن   یه دروغه

یه دروغ ماست مالیزه

یه عقبگردی تاریک

شک به هر چی که عزیزه

ابزارش  خوب و صمیمی

خاطره هاش که قدیمی

همه امیالش  هوس بود

یه سر و طرح    تو یه تیمی

تو یه تیم افتضاحی

یه تیم از خود سیاهی

چشامو بازم می بندم

اما  نه    تو اشتباهی

همه فیلتر شده دستات

پِیج ناته  تموم حرفات

سِرورِ مغزم دِلِت شد

آشغالی    به جون اشکات .  ۲

 

 مشکوکم

وقتی که هستی

مشکوکم

که زنده هستی

با دستای فیبر نوریت

  خفه کردی عشق زوریت ( ۲ )

 

ا - راغب 

همین دیشب

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد