کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

آرام و بی پروا

 

بی خود تر از فریاد

در شهر هر جائی

کابوس یک بوسه

در بغض فردائی

فردای دور از عشق

همترس رسوائی

گشتن به دور خویش

با اشک غمزائی

با یک تن زخمی

بی من تر از امید

آری سکوتی تلخ

انجام من می دید

امروز می بخشم

فردا نبخشایند

دل  بر سکون خویش

روحی که فرسایند

ویرانتر از امید

در آرزوی خویش

گمگشته در باران

در جستجوی هیچ

ساری تر از سایه

در شهر بی روزن

رسواتر از فریاد

در آبی بی من

من یک سبوی تلخ

جامت تهی دار و

از من ننوش این وزن

هر گل گهی خار و

افسوس می بافم

باران به دیگر سوست

تشنم خدای من

این وحشت از هر سوست

منت پذیر خلق

هر لحظه می بازم

عشق و غروری سرد

تا ننگ می تازم

یخ شد نگاه من

داغم ز تهمت ها

داد از حسادت ها

در قرن وحشت زا

یک عمر می لولم

پشتم خمید از ننگ

عشقم تو با بوسه

بشکن غم این سنگ  ۲

 

بی مرز  بی کینه

زیبا   خدای من

یک صورتم بخشی 

دور از هوای من  ؟؟؟

 

ا . راغب

به ظهر ۱۸ تیر

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد