کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

کفشدوزک

نوشته هائی پر از احساسات ناب

انتظار

 

همه چی ساده ی ساده ست

باد میاد و ابر میاد   بارون میشه

تاریکی مات و پیاده ست

خیس میشی و سرد میشی  خزون میشه

لباسا رنگ سیاهی می گیرن

گِلا لبخند میارن  روی لبا

آبها یه گوشه اسیرن

آسمون بارونیه بی خیالِ ما

صداها میگیره تو دل

گرم و جای بی هوائی

برگِ تازه رُستِ خونه

میگی راستی شب کجائی ؟

میگمش تو سرد  تنت    سرده دلم

میگمش تازه رسیدی    هنو می گرده دلم

میگمش آخریا   سر یه بغض کوچیک

دست و پام گم شده  بازم هنو دَه مَرده دلم

 

انتظار قطره آبم   می چکه اما کجا ؟

دل من سیاه شد اما  چشم براتم به خدا

هنو اشکام پر مهره پر یه های هایِ سیر

بذا بارون شه تنم  این خیالو ازم نگیر  ( ۲ )

 

 

ساعت ده / ۱۵ فروردین ۸۶

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد